نخبگان راهبردی در جمهوری اسلامی ایران به دلیل تعلقات به نگرشهای سنتی و مدرن، عملا از نگرش سومی به نام گفتمان امام فاصله گرفتهاند و راهبردهای سیاسی و اقتصادی خود را در پارادوکسیکالهای رایج جستجو میکنند.
البته گرایش سوم در دهه اول انقلاب را نسل جنگ و نخبگان کلیدی مؤسس انقلاب هنوز هم دنبال میکنند، ولی مجالی برای آن در راهبردهای کلان کشوری درنظر گرفته نشده است، افزون بر اینکه جریان فوق پس از جنگ، موفق به ورود به عرصههای جدی سیاسی و مدیریتی کلان کشوری نشد و از قافله گفتمانهای قدرتگرا حذف شد. تکنوکراتهای مدرن و سنتیهای محافظهکار قدرت در ایران در برابر این جدال به طور عملی تلاش کردند تا مسیر سوم راستین انقلاب را از بین ببرند.
درست است که جای خالی «گفتمان راهبردی امام» در برخی سیاستهای جاری، محل اجماع نخبگان غیرراهبردی نبوده است، ولی بازشناسی و بازتعریف آن در شاکلههای قدرت در سیاست امروزین ایران، الزامی و ضروری است. این مدیریت جهادی با شاخصههایی همچون تقوا و جهاد(مدیریت معنوی) به جای مدیریت بر مبنای مسائل مادی و عافیتطلبی، اقتصاد مقاومتی به جای اقتصاد رانتی و وابسته، سیاست متعالی به جای سیاست ماکیاولیستی، امنیت نرم در مقابل امنیت سخت، دولت دینی و سیاست اخلاقی، مشهود و آشکار بود.
مدیریت جهادی امام در قاموس راهبردی کلان میتواند مسیر سوم مدیریت نو در ایران جدید را دنبال کند. این واژگان و زبان نو، بازگشت به عقب نیست، بلکه بازیابی مسیری جدید در پویشهای سیاسی جاری در ایران امروز است؛ البته درخورتوجه آنکه ادبیات امام(ره) در امور اجرایی و اقتصادی کشور نگاهی نو و منظری جدید را طلب میکند که احیای آن، نوعی «بیداری مدیریتی» در امور جاری کشور است. این بیداری جدید، احیای تفکری خاکخورده است نه تفکری مطرود و جا مانده از روندهای مدرن.
تفکر امام و مدیریت جهادی ایشان با سنت به عنوان امری ایستا تقابل جدی دارد و در مقابل با روندهای پویای مدرن که صرفا متکی بر نگاه اومانیستی صرف است، دارای تضاد رفتاری و اندیشگانی است. اندیشه سیاسی و اقتصادی امام متاثر از دیالکتیک مدرنسنتی است که از دل آن جریانی بومی در زمینه مدیریت جهادی، قابلیت ترجمان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد و ضرورت احیای آن بیشازپیش احساس میشود. در سالگرد عروج ملکوتی امام راحل(ره)، لازم است نسل امروز و نخبگان راهبردی جمهوری اسلامی ایران با درک درستی از آرای سیاسی و اقتصادی ایشان در فضایی دوستانه و خارج از کشمکشهای مغرضانه سیاسی، به راهحلی عملی در زمینه مدیریت نو برسند.
این تبدیل راهبردی و گفتمانی، نیازمند فرهنگسازی و گفتگوی مستقیم نسل اول با نسلهای سوم و چهارم انقلاب است. بنابراین ضرورت دارد نگاهی جدید به دستورالعملهای سیاسی و اقتصادی داشته باشیم و از کلیشههای صرف جناحی و سیاسی عبور کنیم.
منبع : شهرآرا